کندی الکسا، یک بلوند بی تنه، قطار خود را از دست می دهد و با یک مرد مسن و زشت در ون خود در موقعیت خطرناکی قرار می گیرد. او که ناامید از سوار شدن است، موافقت می کند که او را با یک بادبزن عمیق خشنود کند و این برخورد را به یک جلسه لعنتی وحشیانه در فضای باز تبدیل می کند.