پدر ناتنی ام از همیشه به من چشم دوخته است. وقت آن است که کمی سرگرمی تابو داشته باشم! با بدن تنگم او را اذیت می کنم، سپس او مانند یک حرفه ای مرا می کوبد و من را پر می کند. این یک قرار پدر و دختری است که شبیه هیچ کس دیگری نیست - یک رمپ وحشی و بدون رشته.