رابرت کرمان، یک تاجر ثروتمند آفریقایی، از دخترخوانده اش مونیکا بولوکسی در هند دیدن می کند. جذابیت او برای او غیرقابل انکار است و منجر به یک برخورد داغ می شود. میل متقابل آنها شعله ور می شود، زیرا او به او عشق و شهوت را آموزش می دهد و تسلیم امیال اولیه آنها می شود.