یک شاهزاده خانم خشمگین در یک دستشویی عمومی، احمق تنگ خود را با یک پلاگ لب به لب جواهر براق مسخره می کند و او را وحشی می کند. خیس و مشتاق، او خود را خوشحال می کند، بدن خالکوبی شده اش زیر نور کم می درخشد. این شاهزاده خانم شیطون نمی تواند صبر کند تا شوهرش به او ملحق شود.