یک غافلگیری آخر شب به یک برخورد داغ با پسرخاله ناتنی من، آریانا تبدیل می شود. سبزه ریزه اندام با الاغی بزرگ، با رابطه جنسی مقعدی غریبه نیست. ناله های او اتاق را پر می کند، زیرا من او را سخت لعنت می کنم و به اوج می رسم. به من اعتماد کن، این یک کار منشیگری است که می خواهی بشنوی.